روز هفدهم دی ماه سال 1314 به دستور رضا شاه مقرر گرديد که در سراسر کشور زنان و مردان با لباسهای پهلوی و بدون چادر و چارقد در مراسم عمومی اين روز شرکت کنند . در ميمه نيز به زور و تهديد ژاندارمهای دولتی زنان بدون روسری با دامنهای فرنگی و مردها با لباسهای پهلوی و کلاه پهلوی در منطقه ای به نام ميان ده ( باغ ملی فعلی يا پارک قدس ) تجمع نمودند . رضا شاه هرنوع تجاوزی که به حقوق ملت می کرد را حق خود می دانست و آنرا برابر مصلحت تشخيص می داد و علاقه مند بود که همه ملت تسليم او باشند و کارهای او را تأييد کنند . تصور او اين بودکه اگر پايگاههای معنوی اسلامی را از اذهان مردم خارج سازد و فرهنگ غرب را که به سرعت کشور را به سمت آن می کشاند ، بر کشور حاکم کند . در رديف سران کشورهای مترقی و بزرگ در می آيد . از نظر او ، معنويت ، دين ، مذهب و خويشتن داری و تقوی و حجاب و به طور کلی اخلاق و نظاير آن کهنه و قديمی می نمود و عقيده داشت حتی اظهار و ابراز آن روح را کسل می کند و جامعه را منحط می سازد . او با اجرای قانون کشف حجاب و رواج بی بند و باری در صدد محو بخشی از عقايد و اصول اخلاقی جامعه متدين ايران بود .

قدرت طلبی و خصلت ديکتاتوری او باعث شده بود که از ترس حبس و شکنجه و محروميت از حقوق اجتماعی ، بخش کوچکی از جامعه به امر کشف حجاب او گردن نهند ، او در سايه قدرت سرنيزه و نيروی نظامی قانون کشف حجاب را اجرا می کرد . در زمان کشف حجاب رضا خانی مأموران در کوچه ها زنی را که با چادر عبور می کرد ، چادرش را پاره می کردند . زنانی که نمی خواستند چادر را از سر بردارند از خانه بيرون نمی آمدند . حتی برای استحمام نيز در خانه با گرم کردن آب به وسيله ديگهای بزرگ استحمام می کردند در اين زمان شليته و پيراهن يقه آخوندی که طرفين چپ و راست آن چاک داشت مرسوم بود . تا آنروز همه مجالس مردانه و زنانه مجزا از يکديگر بود . بعد از واقعه دوباره خوانين گيوه ملکی و رعيتها گيوه محلی می پوشيدند . رعيتها دو باره کلاه نمدی به سر گذاشتند اما خوانين کلاه شاپو ( شابگا ) را انتخاب کردند . عموم مردم تنها قادر بودند عيد به عيد لباسشان را نو کنند . در زمستان عيانها قبا يا عبا داشتند و رعايا نمد بر دوش می نهادند . زارعين و چوپانان شال کمر می بستند . شلوار مردان عموماً مشگی بلند با پاچه های اکثراً گشاد بود . پيراهنها دکمه نداشت بلکه با نخ قيطانی دو سر آنرا گره می زدند . پيراهنها در زمستان از جنس کرباس و يا متقال بود .

مردم در تابستانها جوراب نمی پوشيدند فقط در زمستان مردها جورابهای پشمی دست باف خود را به پا می کردند ولی تحصيل کرده ها و جوانان محصل از سنتهای ديرينه خود پيروی نکردند و کم کم در اين منطقه نيز لباسهای اروپايی و فرانسوی به تقليد از شهرها و ژورنالهای اروپايی مرسوم گرديد و جوانها از لباسهای مد روز پيروی کردند . هرچند که ژورنالهای اروپايی و مدهای اروپايی متعلق به جامعه اروپايی بود اما زنان و پسران اسير مدهای غربی به اين تفاوت فرهنگی بی توجه بودند . با ظهور انقلاب اسلامی مدهای غربی به فراموشی سپرده شد و در حال حاضر اهالی اين منطقه نيز مانند مردمان ساير نقاط کشور از لباس رسمی که مردها کت و شلوار و زنها دامن و مانتو و چادر و روسری است استفاده می کنند