ييلاق و مراسم قوچگدار :
اين مراسم در نيمه پاييز انجام می شود بطوريکه قوچها را معمولاً با رنگهای قرمز و کمی رنگ ديگر خال خالی و منقوش می کنند و روزی که قرار است مراسم انجام شود هر خانواده برای خود پلو طبخ می کنند و انار فراوان می خرند و در محلی نزديکی های آبادی صاحبان هر گله که معمولاً چهار الی پنج خانواده هستند بدور هم جمع شده سفره می اندازند و غذائی را که حاضر کرده اند با همديگر می خورند و شادی می کنند .
قوچها و بزهای تخمی را که چند ماه قبل از گله جدا کرده اند را با رنگهای مختلف و وسايل ديگری زينت کرده و به نزديک گله می آورند در وقت معينی هر کس قوچ خود را گرفته سوارش می شود و اناری به کله اش می کوبد وبه بز نر ( دوبُر ) پياز می خورانند و می گويند آنها با اين کار مست می شوند و آنگاه گله گوسفندان نر ( قوچ و دوبُر ) را به طرف گوسفندان ماده (ميش و بز ) رها می کنند در اينحال چوپان گله نگران گله است و با تمام حواس خود منتظر است تا ببيند ميش چه کسی زودتر قوچ برمی دارد تا از صاحبش ( صاحب گوسفند ماده که قوچ خورده ) شيرينی بگيرد . گوسفندداران در زمستان گله های خود را در بيابان می چرانند و شبها آنها را در کنده ( آغل – بومکن ) نگهداری می کنند و اصولاً فصل زمستان فصل سختی برای گوسفندان و گوسفندداران است . در اوايل بهار که بيابانها کاملاً سبز و پرعلف است گوسفندداران محلی را که در آنجا بتوان تقريباً مدت 2 تا 3 ماه زندگی ساده ای را برگزار کرد را انتخاب می کنند و خانواده خود را به آنجا می برند و در آن محل چادر می زنند يا کلبه های موقت گلی می سازند بنام کولَ و در آنجا ساکن می شوند . چوپان گله را نزديک ظهر به محل ايل می آورد . گوسفندان زاييده را در محل محصوری ( دون بِرَ ) برده و زنهای ايل آنها را می دوشند زنها بعد از دوشيدن در محلی دور هم جمع شده و شيرها را کيل ( پيمانه ) کرده و يک نفر شير تمام زنان را برمی دارد و در روزهای بعد به همين ترتيب شيرها را پس می دهد شيرها به هرکسی که داده شد او يکجا آنها را گرم کرده و مايه می اندازد و به ماست تبديل و در مشگ ( خيک ) می ريزد تا به اندازه قابل ملاحظه ای که شد خيک را به وسيله سه پايه آويزان و می جنباند تا از آن کره بگيرد کره ها را در محلی جمع آوری کرده تا به اندازه کافی که شد همه را يکجا آب کرده تا تبديل به روغن ( روغن پاک ) کند و پس از تصفيه آن را در ظرفی به نام بلونه ( ظرف سفالی ) می ريزد و باقيمانده آن را که در ته ظرف می ماند به آن مقداری آرد گندم اضافه کرده و تبديل به غذای خوشمزه ای به نام دوويج می کند که خوردن آن چه مزه ای دارد . صاحبان گله ميش را مدت کمی ولی بز را مدت بيشتری می دوشند اما شير ميش خيلی پرمايه تر و چرب تر از شير بز است . شير اواخر تابستان بيشتر برای درست کردن پنير مناسب است فراورده های دامی در ميمه گرچه از نظر کميت چندان قابل توجه نيست ولی از نظر کيفيت بسيار عالی است به طوری که انسان وقتی به ياد آنها می افتد ناگهان سرشيرها ، ماستها ، روغنها و پنيرهای خوشمزه و لذيذ در ذهن او تجلی يافته و از دهن انسان آب راه می افتد .